سرچ ...

سرچ کنندگان ک.ون در اینترنت
فکر کنم اون دو مورد اول، برا رد گم کنی بوده ...
خیلی حال کردم.

چرا بعضی ها ...

چرا بعضی ها هنوز ده قرن پیش زندگی می کنن و فکر می کنن برا اینکه حرفشون به کرسی بشینه باید مثل مغولها خون و خونریزی کنن؟
مگه سیگار برا حسش مخصوصا حس بزرگیش نیست؟ چرا بعضی ها وجود این رو ندارن مثل یه مرد سیگار بکشن؟
چرا هنوز بعضی ها تو دنیای فردین زندگی می کنن و غیرت رو اونطوری تعریف می کنن؟
چرا بعضی ها برا اینکه به خواستشون برسن خودشونو به در و دیوار می زنن تا بهشون گفته بشه چی می خواید؟
مگه ما به سال 2011 نزدیک نمیشیم؟
چرا بعضی ها ...

پانوشت:
1. این پست در حالی نوشته میشه که نویسنده از بعضی آدما حالش به هم می خوره ولی باید راهی پیدا کنه که باهاشون کنار بیاد.
2. کم کم داره حالم از فرهنگمون به هم می خوره. واقعا می خوام بالا بیارم. خدا کنه رو وبلاگم بالا نیارم. ولی احتمالش زیاده.
3. نمی دونم چرا وقتی اعصابم خورده باید بنزین چهارصدی بسوزونم و تو اتوبان با چهل تا و تو خیابون با صدوچهل تا برونم، شاید اعصابم بیاد سرجاش

قضاوت ...

رنگ و بوئی از شعور نبرده اند کسانی که انسانها را مورد قضاوت قرار می دهند...!!

پی نوشت: قضاوت آدمو دیوونه می کنه و همه به یه نوعی توی این جنون گرفتارن حتی ...

حدیث روانشناسی ...

من کشته مرده ی این حدیث روانشناسیام. اینا که بمب روحیه و منبا امیدن.
خیلی تاپ و توپن

نامه ...

یه نامه برام اومده که توش نوشته: این نامه رو باید به بیست نفر بفرستی و اگه بفرستی شوکولات بهت میدن و اگه نفرستی جیز میشی.
تا آخر نامه رو خوندم ولی اثری از نامه پیدا نکردم.
همش همون شوکولات و جیز بود.
حالا باید چیو برا بیست نفر بفرستم؟

عرق سرد ...

وقتی توی فضائی قرار می گیری که:
یه عده آدم خوب، خیلی دوست دارن. آدمهائی که می تونستن دوست نداشته باش و
تو هیچ کاری نمی تونی برای اون آدمهای خوب بکنی، هیچ چاره ای نداری جز اینکه:
عرق سرد رو، رو تموم هیکلت حس کنی.

...

نمی تونم توصیف کنم وقتی با زبون روزه اینو دیدم چه حالی پیدا کردم...

آنجلینا جولی ...

راست گفتن که از ماست که بر ماست
برای مخالفت با حجاب اجباری توی بنر گرافیکی زده:
با حجاب اجباری مخالفت کنیم
اونوقت برا پشت زمینه عکس آنجلینا جولی رو گذاشته
حتما انتظار هم داره کسی بهش نگه: شما اگه حجاب نداشته باشی همون کار آنجلینا جولی رو پیش می گیری و ...
حقا که:
از ماست که بر ماست ...

چند متر پارچه ...

ای کاش می تونستم ازش فیلم بگیرم و اینجا بذارم:
.
یارو به پسرش می گفت به اون یکی بچه اش (که برا آب له له هم نمیزد)، آب بده.
یارو سر نماز با ایما و اشاره اینو می گفت.
یارو سرش خیلی درد می کرد.
یارو چند متر پارچه دور سرش بسته بود.

یک دقیقه زنده بودن ...

10 ثانیه: بچه ای که کفشاش از نداری مامان باباش، ریخت نداره.
20 ثانیه: نصب تابلوی پرهزینه، سردر بانک.
30 ثانیه: مردمی که بلد نیستن نوبت بانک بگیرن و نوبت رو رعایت کنن.
اینجا، یک دقیقه زندگی، زنده...

تفکر ...

وقتی نیم ساعت فکر می کنی و یادت نمی یاد --->>> پشت کامپیوتر
وقتی نیم دقیقه هم نمیشه که یادت میاد --->>> تو دستشوئی
نتیجه گیریش استنتاجی بود یا استقرائی؟

نابرده رنج گنج ميسر مى شود...

بهش آدرس اينترنتى ميدم
ميگه www هم اولش بزنم؟
آدرسو براش spell مى کنم، ميگم double s
مى نويسه ws
پس فردا هم چون پارتى داره کار خوب و حقوق خوب و گنج خوب
اونوقت ميگن نابرده رنج گنج ميسر نمى شود
شاعر مست بوده که اينو گفته
بايد مى گفت:
ناداشته پارتى گنج ميسر نمى شود     مزد آن گرفت جان برادر که ریش داشت

بعدا نوشت:
1. اين بنده خدا ترم آخر ليسانسه !!
2.تقصير اون نيست، تقصير فرهنگ ومملکتيه که ساختيم.

دعاى سحر...

ميگم برا مائى که شعور درست وحسابى نداريم اين دعا سحريه تکرارى شده

دیلايور ...

اى قوم مخابرات يا سيستم دیلايور را از ما بستانيد يا آنرا اصلاح نمائيد.
پانوشت: تکنولوژى به اين مملکت نيومده.
اين هسته اى نبود چيکار مى کردن؟

انتظار...

انتظار يعنى اونقدر براش له له بزنى و منتظر يه خبر کوچيک ازش باشى که استرس همه وجودتو بگيره و دهنت سرويس بشه
اعتراف: من منتظر منجى آخرالزمان نيستم چون دو روزه منتظر واقعى يه خبرى هستم که دارم ديوونه ميشم ولى عين خيالم نيست که منجى چرا نمياد.

دقیقه نود ...

وقتی می بینی دقیقه نودی
وقتی نمی دونی چیکار باید بکنی
و ....
.
.
.
.

not responding

من الان دقیقه نودم.

یعنی همیشه دقیقه نود بودم.

مثل تیم ملی خودمون ...

ماه رمضون ...

خره 3 روز دیگه ماه رمضون شروع میشه
ما هم که شعور عبادت و راز ونیاز نداریم.
فقط گشنگیش برامون می مونه.

پانوشت: تف تو ریا ...

ماکياوليست ...

کى مى دونه ماکياوليها کيان؟
پرستاره داره لاس می زنه و به دکتر مى گفت:
اونا يه سرى افراد با eq(هوش هيجانى) بالا و iq پائين هستن که زياد حرف مى زنن و از طريق کلام به موفقيت مى رسن مثل مديرها.
حيف که دکى آچار پيچ گوشتى کرده بود تو دهنم وگرنه بهش يادآورى مى کردم فاحشه ها هم احتمالا ماکياوليست هستن.

لینک، پیوند، دوست، ...

چرا هیچ بنی بشری پیدا نمیشه که لینکش کنم.
همه زدن جاده خاکی جون خودم.
نه خره
من دیوونه شدم.
نه راستم، نه چپم، نه مسلمون، نه نامسلمون، نه خوب، نه بد، نه ناراحت، نه خوشحال ....
می خوام یه آئین جدید برا خودم درست کنم.
توروخدا بذار فلسفه بخونم.
آآآآیییییی خدااااااااا
آخه آبت نبود، نونت نبود، بولینگت چی بود؟

دزد آینده ...

می گم این آقا دزده همونی نبوده که تو نوجوونیش باباش بهش یاد داد که چطوری بدون بلیط استخر و سینما و ... بره؟
حالم بهم می خوره از پدرائی که توله ای برابر یا بدتر از خودشون پس میدن.

پانوشت: امروز باباهه با افتخار به پسرش شهامت می داد و می گفت که چطوری بدون بلیط بره تو استخر. اونم نه بلیط 10 هزار تومنی و 5 هزار تومنی. بلیط 600 تومنی ...

نمی دونم چرا این پستو دادم، شاید به خاطر اینکه از فکرش بیام بیرون. حالم دیگه داشت بهم می خورد.

عذاب، دیروز، امروز، فردا ...

می دونی؟
اینکه درد دندون و رفتن به دندونپزشکی چقدر عذاب آوره؟
عذاب آورتر می دونی چیه؟
اینکه بدونی یه کاری اشتباهه ولی هیچ چاره ای نداشته باشی و باید انجامش بدی.
داغونت می کنه.
این دو تا تو یه روز اتفاق افتاد.
دهن دهنم و دهن روحم سرویس شد.
فردا هم باید انجام بدم.
خداااا ....
.
.
.
.

not responding

معلم ...

مال خودم نیست ولی خیلی باهاش حال کردم:


دیروز میگفتم :
مشقهایم را خط بزن … مرا مزن
روی تخته خط بکش … گوشم را مکش
مهر را در دلم جاری بکن … جریمه مکن
هر چه تکلیف میخواهی بگیر … امتحان سخت مگیر
اما کنون ...
    مرا بزن …
    گوشم را بکش ...
    جریمه بکن ...
    امتحان سخت بگیر
        مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه باز گردان

گوسفند ...

اینو مجسم کن:
    دو تا بسته شکلات نذری تعارف یه نفر می کنی.
    تو: بفرمائید
    اون: این چیه؟
    تو: شکلاته
    اون: برا چیه؟
چه حسی داری؟
انگار تازه از شکم ننه ش اومده بیرون و نمی دونه چی به چیه گوسفند...
اون باغبونه که شلنگ جابجا می کنه شعورش بیشتره.
مثل اینکه رابطه غیرمستقیمی بین سیری شکم و شعور وجود داره.

ما چیکاره ایم...؟

آقا این همه متفکر و فیلسوف و عالم و ....
چهار تا جوجه تو این سایت و اون سایت تو سرشون می زنن که نماز صبح چرا 2رکعته و چرا ولایت فقیه و چرا کوفت و چرا زهر مار
بی خودی سر خودشون رو گرم کردن به این چیزا.
آقا این همه متفکر و فیلسوف و عالم و ....
اونا از پس این چیزا برنیومدن شما جوجه ها آخه سر چی بحث می کنید.
حالا من سر اینکه اونا از پس این چیزا برنیومدن not responding شدم.
.
.
.
ctrl+del+alt هم فعلا همین باشه که:
پرویز پرستوئی (اندر فیلم مارمولک نشان مارمولک): راه رسیدن به خدا به اندازه تمام انسانهاست!