اینو مجسم کن:
دو تا بسته شکلات نذری تعارف یه نفر می کنی.
تو: بفرمائید
اون: این چیه؟
تو: شکلاته
اون: برا چیه؟
چه حسی داری؟
انگار تازه از شکم ننه ش اومده بیرون و نمی دونه چی به چیه گوسفند...
اون باغبونه که شلنگ جابجا می کنه شعورش بیشتره.
مثل اینکه رابطه غیرمستقیمی بین سیری شکم و شعور وجود داره.
دو تا بسته شکلات نذری تعارف یه نفر می کنی.
تو: بفرمائید
اون: این چیه؟
تو: شکلاته
اون: برا چیه؟
چه حسی داری؟
انگار تازه از شکم ننه ش اومده بیرون و نمی دونه چی به چیه گوسفند...
اون باغبونه که شلنگ جابجا می کنه شعورش بیشتره.
مثل اینکه رابطه غیرمستقیمی بین سیری شکم و شعور وجود داره.
No comments:
Post a Comment